من مامی ام. وقتی وبلاگ رو درست کردیم سارا ۴ ساله بود.خیلی لذت بخش بود راجع به شیرین زبونی ها و کارها و رفتار ها و فکر های سارا بنویسم که به یادگار برای خودش بمونه. البته قبل اون و هم زمان دفتر خاطرات هم داشتیم و کمابیش چیزهایی نوشته م .مثل خیلی از اولین ها و تعدادی نامه در روزهای تولدش . هنوز اسمارت فون ها نبودند و نت ورک ها راه نیفتاده بودند .اواخر که وایبر اومده بود هنوز جا نیفتاده بود و حتی بابای سارا نصبش نمیکرد چون فکر می کرد چیپه! چنان با روزمرگی هامون و تلگرام و اینستا و واتس اپ در هم تنیده شدیم که نوشتن ها اصلا فراموش شد .تبدیل شدبه یادداشتهای در حد عنوان در تقویم جیبی!! سارا شروع به نوشتن کرد و داستانهاش روز به ر...