شغل آینده
" من میخوام خانه دار بشم "
این آخرین ورژن شغل انتخابی ساراست برای وقتی بزرگ شد!
ورژن های قبلی به ترتیب
مهندس مثل "عمو نی نی " (بابای الشن) این مال وقتیه که تازه زبون وا کرده بود!!
مربی مهد کودک مثل زری جون (مربی مهد سه سالگیش )
پلیس چون الشن میخواد پلیس بشه منم باید پلیس بشم مثل شما و بابایی که
شغلتون یکیه!!
معلم یا مربی مثل خانوم عینی (مربی مهد 5 سالگیش)
دکتر چون همه میگن باید دکتر بشی!!!!!
وقتی این ذهنیت رو که هر شغلی که در اینده دوست خواهد داشت رو میتونه انتخاب
کنه رو تونست بپذیره :
آرایشگر!!
و این اخری هم که خانه دار مثل عمه جون. چون اگه برم سر کار پس بچه هام (بچه م
نه بچه هام !!!!)چی میشن؟ دلشون برام تنگ میشه!
دیروز اما یه حرف هزاره سومی زد که هنوز تو کفش مونده ام:
_ من یه فکر خوب دارم .اولش که بچه داشتم خانه دار میشم بعد که یکم بزرگ شدن
میرم آرایشگر میشم .اینجوری بچه های بزرگتر کوچکترا رو بزرگ میکنن!!!
یعنی من نمیتونم هضم کنم که این فکر چجوری به مخیله یه بچه پنج سال و نیمه
خطور میکنه ! ما چی وکی بودیم این بچه ها چی و کی اند!!!! حالا خیر سرمون ما
انگ باهوشی هم رومون بود.
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی