ساراسارا، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه سن داره
my weblogmy weblog، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
کلاس ششم رفتنمکلاس ششم رفتنم، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
رفتن به مدرسهرفتن به مدرسه، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

Frozen world

Fallow the voices you hear

اس ام اس های سارا

1393/2/8 12:52
نویسنده : مامی و سارا
461 بازدید
اشتراک گذاری

سارای گل مامی مریض شده بود و بعد از دوروز تب مداوم و اشتهای در حد صفر و در نتیجه افت فوری وزن امروز بعد نزدیک یک هفته کمی بهتر شده و رفته مهد کودک.

هفته قبل خونه آنا بودیم که سارا ازم خواست باکس مربوط به بابایی رو تو بخش اس ام اس گوشیم بهش نشون بدم و یه دقیقه بعد صداری الارم اس ام اس گوشی بابایی شنیده شد.سارا نوشته بود:بابا نمیریم خونه!!!!

واین اغاز اس ام اس  نوشتن سارا بود و حالا هر لحظه که یادش میفته حتی اگه بابایی کنارش باشه براش اس ام اس میفرسته.بخصوص که دیگه نیازی نداره که من براش صفحه پیام جدید و  اسم گیرنده رو بیارم چون همه رو با فقط  با نگاه کردن یا نهایتا یکبار پرسیدن یاد گرفته.

اینم متن اس ام اس های سارا:

اولین اس ام اس:

بابا میریم خونه

بابا جوابه د (بابا جواب بده )

چه را فارسی نداری (چرا فارسی نداری {باباش گفت نمیتونه جواب بده چون فارسی نداره گوشیش)

دو شب بعد قبل خواب که بابا سرش تو لب تاپش بود و... :

بابا بریم مسواک زود باش

با سب س سی بسقسللل س طلس ی ی ی لغفنتاغب  (مثلا با باباییش شوخی کرده!!!!)

ده دقیقه بعد:

بابا بریم مسواک زودباش

دو روز بعد:

سارا 5 نیم سال

یه کم بعد:

لا ان ؟؟؟بلافبعببعع ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اااااء لبخند   لبخندلبخند لبخندلبخندلبخندلبخندخجالتشیطانگریهناراحت

باز یه کم بعد وقتی جوابی از بابا نگرفته:

گریهلبخندگریه

دو دقیقه بعد:

لبخند عروسک ینی عسلگریه (منظور اینکه عروسکش عسل گریه میکنه)

عصر همون روز وقتی بابا سر کاره هنوز:

بابا دلم براتگشدگریه (بابا دلم برات تنگ شده)

دو دقیقه بعد:

بابا زود جوابد (بابا زود جواب بده)

باز دو دقیقه بعد:

لبخندناراحتچشمکزبانتعجبماچشیطانعینک

وهر دو دقیقه یه اس ام اس پر از شکلک . تعداد اس ام اس ها به 13 تا رسیده بود!بابایی هم تو فرصت کوچیکی که گیر اورده بود یکی از اس ام اس های خود سارا رو براش فوروارد کرده بود که سارا متوجه نشده بود.و میپرسید فکر میکنی چرا بابایی جوابمو نداد ؟

مامی بی خبر از گوشیش هم دلداریش داد که حتما سر بابایی خیلی شلوغه!

شب :

دوستت دارم باباجونی جونی

و باز هم یه سرس اس ام اس پر از شکلک های متنوع!!!!!

و پریشب اخرای یه مهمونی شلوغ :

بابا کی میریممنتظر

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دایی مهدی
11 خرداد 93 12:46
وای چقدر خندیدم ! چه دوره زمونه ای شده هااااااا میدونی وقتی این چیزا رو میبینم و میشنوم مطمئن میشم که من تا 5 سالگی که سهله تا دیپلم با شلغم فرقی نداشتم ! فدات بشه دایی مهدی که انقدر باهوش و شیرینی
دایی رضا
19 شهریور 93 18:29
وایبــر یادش بده که لااقل در هزینــه صرف جویی و با پیشرفت تکنولوژی بیشتر آشناش کنی..
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Frozen world می باشد